پرسیدم ازش:
_بهترین جمله ای که از کسی شنیدی چی بوده؟!
فکر کرد فکر کرد فکر کرد...
گفت:
سکوتش که سرشار از جملات ناب از جنس "دوستت دارم" بود...
پ.ن:من از شما میپرسم،بهترین جمله ای که از کسی شنیدید چی بوده؟!
پرسیدم ازش:
_بهترین جمله ای که از کسی شنیدی چی بوده؟!
فکر کرد فکر کرد فکر کرد...
گفت:
سکوتش که سرشار از جملات ناب از جنس "دوستت دارم" بود...
پ.ن:من از شما میپرسم،بهترین جمله ای که از کسی شنیدید چی بوده؟!
موهاتونو باز کنید
نسیم ملایمی بیاد
روی تاب نشسته باشید
و با شدت زیادی یکی هلتون بده
درحالی که دارید به بی کلام (rain in my heart)گوش میدید
عالیه عالی...!
🗣 Alireza Ghorbani
🎵 Eshgh Asan Nadarad
#AlirezaGhorbani
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد
گرچه گل طاق طوفان ندارد
آن که لیلا شد در چشم مجنون
همنشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
آن بهاران کو آن روزگاران کو
زیر باران آن حال پریشان کو
بازآ منه آسیمه سر
بی بال و بی پر مانده
جای تنهایی در سینه ها مانده
رفته مجنون آن لیلا به جا مانده
از مستی و مینا و می
اشکی به ساغر مانده
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد
گر چه گل طاق طوفان ندارد
آن که لیلا شد در چشم مجنون
همنشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
با خودم حرف میزدم،در همان سکوت همیشگی زیر آسمان شهر،من همان دختری که موهاشو باز کرده و سپرده دست باد و خودش را با تموم سرعت رها کرده روی تاب دست سازی که دخترک را به اوج خدایی بودنش می رساند...
سکوت میکردم همان زمان ها دلتنگ عطر لباست بودم،میدانی؟مقصر تویی که هرگز عطرت را عوض نکردی تا بویش را زودتر فراموش کنم،بارها گفتم:
-چه میشد اگر آن عطر لعنتی را عوض کنی،ازش زده شدم!
اما این اتفاق هرگز نیفتاد و من هرگز از عطرت که بوی پدر بودن را همیشه در مشامم نگه میدارد زده نشدم...این حرف هایم،فقط از روی دلتنگی بود!
گاه گاهی دلم هوای قدم زدن هایمان را می کند...تو تنها کسی بودی که بلند بلند شعر خواندن هایم را در فاصله ی بین خانه ی جوان تا خانه را تحسین میکردی،درست زمانی که تمام مردم با انگشت نشانم میدادند و میگفتند:
-یک دیوانه ی دیگر هم به دیوانه های شهر اضافه شد!
علیرضا قربانی عزیز!اگر میدانستی با هربار گفتن"اگر از شِکوه لب بستم سکوتم را تماشا کن" چقدر دریاچه ی چشم هایم را جاری میکنی،هرگز این موسیقی را نمیخواندی
"من آتش بودم اما تو به خاکستر نشستی"
اگر گم کرده ام خود را مرا در گریه پیدا کن اگر از شِکوه لب بستم سکوتم را تماشا کن
با قلب و مغزم مشورت کرده بودم تصمیم بر این شده بود که دوروز نباشم،تلگرام؟نوچ...وبلاگ؟!نوچ....ولی میدونید دلم برا خیلیا تنگ شد:(
اما دوام اوردم و بعد دو روز برگشتم،شنبه تولد یکی از عزیز های خوش صدای من بود😍😍😍😍از همین تریبون برا بار چندم تولدش مباااارک💃💃💃
خلاصه عرضم خدمتتون که تو این دو روز که نبودندی،خیلی از رفقا رو شناختندی😌دمشون گرم باشدندی:/...دو روز رو کتاب خوندم...صورتمو سیاه کردم با گواش-_-...جوکر شدم...راستی،مورد توهین شما عزیزان هم قرار گرفتم😊که به هر حال...مهم نیس!
استاد ش.ل بهم سپرده بود که قصیده ی "آبی سیاه خاکستری" از جناب اقای "حمید مصدق" رو بخونم و صدامو ضبط کنم و براش بفرستم،قصیده انقدرررر که طولانی بود،شد 20 دقیقه😲به معنای واقعی دهنم درد گرفت😀
پ.ن:حالتون چطوره رفقاااااا چخبراااا
عکسنوشت:این عکس دلبند منه خیلی دوسش دارم😍یکی از دوستا بهم گف یادکنکش زرده تخم مرغه😛
شاد باشییید
اونقدری که برا گوگل خودمو ثابت کردم که روبات نیستم
برا پدر مادرم ثابت شده نیستم
اگه روزی رفتم اینجا بدونید خوشبختی رو با پوست و گوشت و استخونم حس کردم🙄😃😃😃😃
پ.ن:واااااای اخه نیگااا😭😭😭😭
تو این فیلمه پدر! لیلا چه از ته دل جیغ میزد داد میزد لامصب دلم خواست🙄
من چرا بلد نیستم اینجوری جیغ بزنممممممم؟؟!!؟!؟؟!!!
یه پکیج آموزشی جیغ و داد!لطفا!