دوستان خواهر من مشکوک به کرونا تو بیمارستان بستری شده،ممنون میشم ازتون براش دعا کنید
مرسی
دوستان خواهر من مشکوک به کرونا تو بیمارستان بستری شده،ممنون میشم ازتون براش دعا کنید
مرسی
من بسیاری از کتاب های معروف را نخوانده ام،من بسیاری از نویسندگان را نمی شناسم،من بسیاری از نقاشی های معروف را ندیده ام،من بسیاری از موسیقی های معروف را نشنیده ام،من بسیاری از فیلم های معروف را ندیده ام،من بسیاری از کارگردانان و بازیگران معروف را نمی شناسم،من بسیاری از خوانندگان را نمی شناسم،من بسیاری از شاعران را نمی شناسم...افتخار نمی کنم اما به شما اجازه ی تمسخر هم نمی دهم!
سلاممممم،وی درحالی که روی مبل مچاله گشته و حبیب گوش میکند برای شما می نویسد:)حالتون چطوره؟حال منو بخواید بدونید بد نیستم شکر خدا:)
دلم لک زده براتون،برا شعرای جناب قدح،برای دانشجوهای استاد دانشگاه بیان:)،برا گندم گون که دلم می خواست بیشتر ازش خبر داشتم و و و...
این روزا کرونا نفسمو بریده،نه که گرفته باشما،خونه موندن داره روانیییممم می کنه،در چهار سال اخیر سابقه نداشته سه هفته تو خونه بمونم😭
فقط کتاب می خونم و فیلم می بینم تا تایممو پر کنم
شما بگین،از شما چخبررر
خشت بر خشت با دست های خودم ساختم و حالا پس از مدت ها هرچه ساخته بودم بر سرم خراب شده اند،دیوار هارا به یاد دارید؟گفته بودم دیوار های خانه تنگ شده اند،به سمتم می آیند،حس خفگی تمام وجودم را گرفته...
از دست دادن سخت است،حتی سخت تر از به دست آوردن،من همیشه استعداد عجیبی در از دست دادن آدم های مهم زندگیم داشته ام،نمیدانم چرا؟ولی همیشه آن کس که از دست می دهد من بودم...نه کسی که از دست می رود!
بارها گفته ام...آدم ها قدر کسانی که همیشه هستند را نمی دانند...گاه برو،برخی ماندن ها فقط تو را بی ارزش تر می کنند...