New life

به زندگی ام می اندیشم،ایستاده در سایه ی شهر ستارگانِ بالا سرم،به فراموش می اندیشم،من دیگر تو را فراموش کردم! نه بخاطر اشتباه تو،بخاطر اشتباه خودم...تو آدمِ اشتباهیِ زندگی من بودی و همچنان هستی

به زندگی ام می اندیشم،ستاره ها چشمک می زنند و این من هستم که می شنوم آوای city of stars را در سرم،به زندگی ام می اندیشم...به آنچه پایان یافته

این منم و ثانیه هایی می گذرند،این منم،شروع کننده ی زندگی جدید!


City of stars,are you shining just for me?:)

کی بهتر از تووو

قبلا راجب پسر همسایه گفتم براتون،که کل بچگیمون باهم بود،بعد کلا کودکی عاشقانه ای داشتم من😂😂😂

وقتی اهنگ کی بهتر از تو از عارف خیلییی رو بورس بود،ما هم در دوران جاهلیت به سر می بردیم-_-بعد با این اهنگ دوچرخه میروندیم دو تایی، یه روز قرار شد من و خانواده ی گرامی یه هفته بریم مشهد...منو علی رو غصه گرفته بووود که یه هفتهههه بازی نمیکنیییم،بعد اومدیم برا هم نامه بنویسیم😂😂😂این اهنگو باز کردیم شروع کردیم نوشتن،حالا متن نامه:

علی جانم،علی جانم،در این سفر دلم برایت تنگ می شود

مراقب دوچرخه ام باش دزد نبرد چون اگر ببرد دیگر نمی توانیم باهم دوچرخه برانیم😂

و کلی چرت و پرت دیگه-_-

جالب اینجاس وقتی از مشهد برگشتیم رفتم دوچرخمو درارم بازی کنیم دیدم دوچرخه م از شدت تمیزی بررررق می زد،نگو مامانم کلیدو داده که خانوم همسایه بره گلا رو اب بده،اینم کلیدو کش رفته،رفته دوچرخمو شسته که مثلا منو سورپرایز کنه😂😂😂


اهنگو یهو یجا شنیدم کلی خاطراتم زنده شد:))))




اوه مای گاد

بنا به دلایلی نزدیک به دو ساله داداشِ زنداداشمو ندیدم

وقتی بچه بودیم باهم بازی می کردیم،اصلا اون به من اسکیت روندنو یاد داده

امروز تو استوریای زنداداشم عکسشو دیدم

بلوغ چه بلای نا ممکنی میتونه سر پسرا بیاره-_-

پی اس دی

خواهرم:بزا پی اس دی رو بگم برات،علائمش تهوع زجر بیمار و..

من:ابجی؟

-ها؟

+بنظرت من اگه میخواستم بدونم پی اس دی چیه،چرا با علاقه تمام ریاضی میخوندم؟

-(سکوت می کند و پی اس دی را زیر لب زمزمه میکند)




++میگه تو فلان بیماری باید پر بیمارو کم کنیم

میگم پر چیه دیگه😂😂😂

میگه منظورم پی عار عه😂

هعی7

دلم برا آدمایی که دیگه ندارمشون تنگ شده...

پیرهن گل گلی وااای

پیرهن گل گلی باشد👗

من باشم😇

خانواده باشد👨‍👩‍👦‍👦

طبیعت باشد😍🌹💜💛

 

ایران_سوریه

خدایی چطوری پنج تا خوردن؟😂😂😂😂

افکار اسیرم می کنند!

رو پشت بوم،احساسی مثل اسارت،انگار که صدایم را،بغضم را زندانی میله های اتمسفر کرده باشند،انگار که قید و بند موضوعات نفسم را گرفته باشند و در خلا از هیچ تنفس کنم،گرشا رضایی می خوند:من از هوای بی تو بیزارم

دلم آزادی می خواست،چم شده بود؟بعد خوندن یک بند از اون کتاب،بعد از پی بردن که چقدر وجود دارم!من هستم امادیگر چیزی را درک نمی کنم،فکر نمیکنم چیزی جز من وجود داشته باشد،باشد...باشد،لحظه ای میرسه که افکارم آشفته میشه،میخوام به هیچی فکر نکنم،ولی این اشتباهه،من هستم و تا وقتی هستم افکارم هم هستن،داشتم به اینکه به چیزی فکر نکنم فکر می کردم!مسخره،احمقانه

موهای بسته شدمو باز کردم،چرخیدم،چرخیدم،چرخیدم...ماه هم می چرخید،آسمان هم می چرخید،احساس کردم آزاد شدم،آزاد شده بودم،رها تر از همیشه،سبکبال،اما،همین رها...هنوز هم در اسارت فکر توست

هعی6

یکی از اتفاقات دشوار برا ما دخترا اینه که:

کسی که به چشم رفیق نیگاش می کردیم بهمون پیشنهاد بده

و باورتون نمیشه چقدر نه گفتن دشواره

یه ترشح افکاری مسخره!

بنظرم همه ی ما برای یکبار هم که شده باشه به دلایلی که ممکنه باعث شه اطرافیان ترکمون کنن فکر کردیم،البته همتون میدونین منظور از اطرافیان دقیقا چجور اطرافیانی هستن🙄و منم داشتم برای بار اول بهش فکر می کردم،خب راستش الان که فکر میکنم میبینم چقد مسخره و خنده داره که الان دارم راجب همچین چیزی پست مینویسم😂ولی خب دلم خواست

نمیدونم دقیقا چه ویژگی هایی همون اطرافیانو فراری میدن ولی همیشه بعد تنه زدن به خواهرم میگه خدا به اطرافیان آیندت رحم کنه🤔خب شاید موثر باشه!نه؟

یا مثلا هیچ اطرافیانی دلش نمیخواد اطراف دختری باشه که اگه دو روز پی در پی بیرون نره از شدت بی اعصابی و بیکاری میتونه با نوک کلید رو دیوار اتاقش نقاشی بکشه🙄یا مثلا کسی که دائما در حال گشت و گذار بیرون از خونه ست و معمولا با آروم بودن و آرامش کاری نداره و کارای خطرناک کردن تو خونشه😑البته به نظرم اینجور چیزا آدم خاص خودشو می طلبه،خدای من باید یکی بدتر از خودم پیدا کنم که باهام کنار بیاد!

یا من میتونم اطرافیانمو سکته بدم درحالی که رو لبه پشت بوم نشستم و پامو آویزون کردم،خب بنظرتون ارتفاع قشنگ نیست؟یک درصد فک کنین عشق ارتفاع داشته باشید و اطرافیانتون فوبیای ارتفاع،امیدوارم از دست هم سکته نکنید(نکنیم)!

حالا که بیشتر فکر میکنم میبینم چقدر ویژگی های غیر قابل قبول دارم که خب باعث میشه ترک بشم و شاید باید بهتر بهش فکر کنم و بعضی ویژگی هارو برای همیشه بندازم دور!ولی خب خدایی سخته اطراف دختری باشی که هرچقدم بهش حرص بدی اهمیت نده و با یه کتاب خوندن/آهنگ گوش کردن/رقصیدن به تنظیمات کارخونه برگرده🤔؟خواهرم که میگه خیلی رو مخه



+راستی،آهنگو گوش میدن یا میکنن؟😑🤔

۱ ۲
درباره من
خاطره ها گریه سازند
من دختری از جنس باد میدوم
مابین ثانیه ها و دقیقه ها
لبخند را رها نمیکنم
چون زندگیم را می سازد...
اما میسازم
فردایم را از جنس شادی
بهتر از قبل
زیبا تر از قبل...
Designed By Erfan Powered by Bayan