بودن یا نبودن،مسئله اینست!

آیا کسی آغوش کرگدن می خواهد؟

می گویند کرگدن ها غصه دار هستند،نه حیوانی را می خورند نه توسط حیوانی خورده می شوند،حالا با این اوصاف،آیا کسی آغوش کرگدن می خواهد؟!

نمی توان گفت اوضاع خوب است،چون نیست،زمان می گذرد اما با خفگان،تنها کاری که می توان کرد این است که نشست و به گوشه ی ترک خورده ی دیوار زل زد و فکر کرد،فکر کرد،آنقدر فکر کرد که با فکر یکی شد...دلم می خواهد چند وقتی از آدم ها دور باشم،حضور آدم هایی که در پایان نیز یکی بهتر را ترجیح می دهند خفه ام می کنند،اینبار دیوار هارا بیشتر دوست دارم،اینبار ترک ها را بیشتر دوست دارم حتی اگر سوزِ سرما از میانشان سرک بکشد...شاید عادلانه نباشد که فقط دیگران را بگویم،من هم آدمم و ممکن است برای دیگران طاقت فرسا باشم،خدا!شاید آفریدن اینهمه انسان آن هم کنار هم ایده ی خیلی خوبی نبود!البته اگر هم باهم نبودیم باز هم نق می زدیم که چرا تنهاییم،شاید حتی بهترین ایده آفریده نشدن بود!!!

درباره من
خاطره ها گریه سازند
من دختری از جنس باد میدوم
مابین ثانیه ها و دقیقه ها
لبخند را رها نمیکنم
چون زندگیم را می سازد...
اما میسازم
فردایم را از جنس شادی
بهتر از قبل
زیبا تر از قبل...
Designed By Erfan Powered by Bayan