یکی از بزرگ ترین سوال هام
غم خود خورم یا دیگری؟!
به قدری بیان خوب و صمیمیه که هی به خودم میگم
حیف اون یه سالی که بلاگفا بودم
حیییف
دختر کجا بودی تووووو
انگار خوشی بهم نیومده
تو راه داشتم میدویدم کلی کیف میکردم
باد قشنگی میومد
سرمو بلند کردم ابرا رو نگا کنم
یهو
رفتم تو کیف یه پسره من از جام تکون نخوردم اون بدبخت افتاد زمین
گفتم ببخشید
دویدم
خیلی خجالت کشیدم
عزیزززززم:(
دارم با خودم فکر میکنم
چرا موهام فر نیس که به قول شما
صبحا بدون شونه کردنشون بزنم بیرون؟
یا اینکه برام اهنگ بخونن
فرفری موی غزلساز منیییییی
چرا نمیخونن مو صاف و قشنگ موی منییییی
خو منم دلم میخواد...
"دختری از جنس باد"
دانشجو های هنر رو دیدین؟
مخصوصا پسراشون
مو فرفری و موهای پر حجم معمولا کیف سنتی بزرگم دارن که توش پر قلمو و چسب و رنگه
دیدید ازین عینک گردا میزنن
دیدید چه باحالن؟
یکیشو دیدم
به قدری موهاش با مزه بود که همون لحظه تو ذهنم پیچید
اخ من باد بشم برم تو موهات
آره،من دیوونه ی دانشجوهای هنرم
میشه بهم بگید دقیقا از کجا بفهمم کی دنبالم میکنه
احساس عقب موندگی بهم دست داد:(
من تازه واردم
دوست دارم وبلاگ هاتونو دنبال کنم
اگه وبلاگ دارید آدرسشو بدید بهم
یه شنونده ی جدید منتظرتونه😉
تمام راه رو دویدم دلم میخواست میتونستم موهامو بسپرم به باد و میپریدم رو ابرا
اما نمیتونستم
تو رویاهام مثل باد به هر طرف میپریدم و بین شاخه های خشکیده ی درختا میچرخیدم و دلداریشون میدادم و مژده ی بهارو بهشون میدادم
صداشون میشنیدم و نوازششون رو حس میکردم
باد بودن هم عالمی داره
"دختری از جنس باد"
امروز روز اول و البته سالگرد وفات مادر بزرگمه
من تاحالا ندیدمش ولی خیلی دوسش دارم و امروز به اوج دلتنگیم رسیدم دلم میخواست حد اقل یکبار میدیدمش ولی آرزوم فقط با عکس ها براورده شد
بگذریم
چون میگذره