رسیدن به رویایی که از بچگی داشتی چه حسی میتونه داشته باشه؟
این حسو براتون آرزو میکنم
روز خودمون دخترا هم مبارکِ همه ی دخترای بیانی😍😍😍💜💜💃💃💃
رسیدن به رویایی که از بچگی داشتی چه حسی میتونه داشته باشه؟
این حسو براتون آرزو میکنم
روز خودمون دخترا هم مبارکِ همه ی دخترای بیانی😍😍😍💜💜💃💃💃
تو چند سال و اندی عمری که داشتید
تا به همین حالا
از دنیا چی یاد گرفتید؟!
من از هرج و مرج نویسی
من از فارغ از اعتلای فرهنگ نویسی
من از خود به خود نویسی
من از آنچه از من سرازیر نویسی
من از برون سپاری نویسی
نمیترسم
چون من برای ادبیات نمینویسم
چون من برای ادبیات نیستم
چون من نویسنده نیستم
من از خودم برای خودم نوشتن آرامم و راضی
#شعرلازمنیست
"علیرضا مواساتی"
گفتنشو و شنیدنش یچیز جداس واسه منی که هیچی متوجه نمیشم از عمق آبی چشاش...اینو بهم گفت و رفت تو فکر،گفتم اخه لامصب تو که یبار بیشتر ندیدیش و دستشو لمس نکردی چطور برا من سی صفحه توصیفش کردی،میدونید چی گفت؟!
گفت:باورت نمیشه اگه بگم صد صفحه م اون لحظه رو توصیف کنم باز نمیفهمی،پوزخندی زدم و گفتم بروووو من خودم آخرِ عشق و عاشقیم به قول چهرازی گردنم درازه بهارو میبینم...اونم به قول چهرازی گف:
خو شما که گردنت درازه بگو ببینیم!بهار کدوم وره؟به قول چهرازی مشتو کوبوندم رو پیشونیشو صورتمو نزدیکش کردم و آروم گفتم:ینی میخوام بگم هنوز قشنگیاشو داره..!چشمک موزیانه ای زدم و خودمورو صندلی جا به جا کردم...آخ که وقتی میرفت تو فکر چقدددررر دوست داشتنی میشد...انگار که دستاشو وقتی لمس کرده بود مث موجوده تو فیلم "شکل آب" نور میداده و اون نور آبی رنگه مث لیزر میفتاده رو صورتش،آهی کشیدم و تکیه دادم به صندلی و با صدای نسبتا بلند گفتم:
خانوم حواس پرت...راستی راستی دلتو برده؟
لبشو گزید و با همون حالت،خیلی نا مفهوم بهم فهموند:راستی راستی دلمو برده..
-دلتو برد!خب!بگو ببینم
چشمکی از روی شیطنت زدم و گفتم:دلبری چی؟تو ام بلدی؟
زد زیر خنده...انگار که چشاش چهرازی رو دزدیده باشه و بهارو دیده باشه،آخخخ که دلم رفت برا عاشقیتش..مفهوم شد که میخوادش...مفهوم شد میخوان همو
تو دلم گفتم:کِی بشه دنیا هم منو بخواد؟
دلم آشوب شد،جنگی شد بیا و ببین،هیتلرِ درونم گف،تو نازی باش،خودم دنیات میشم
پکی به سیگار نداشته م زدم و لبی به فنجون فالِ نخوندم
ول کن بره،رفتنی میره،دنیام تهش میره
نمیره؟
پ.ن:فقط یک ذهن نویسی سبک!
فکر نمیکردم نشستن تو ماشینی که جون نداره کولر خودشو روشن نگه داره حتی زیر سایه انقدر سخت باشه،سایه بود ولی انگار جهنم بود...گوشی خواهرم وصل بود به ضبط ماشین و آهنگ حبیب هی تو گوشم چرخ میخورد:
دلم از دنیا گرفته...شب من مهتاب نداره...روز من بی تو عزیزم...حتی خورشیدم نداره
و هی ریپیت میکردیم و از قصد ده دوازده باری گوشش دادیم،سرمو تکیه داده بودم در ماشین و پنجره باز بود که هر از گاهی یه نسیم بی جونی میومد سمتم یکم خنکم میکرد و باز میرفت،منتظر بودیم،شخص مورد نظر که اومد دستی به اون دایره ی ضبط کشیدم و صدای حبیبو بلند کردم و همه باهم باهاش میخوندیم:دلم از دنیا گرفتهههه،شب من مهتاب ندارهههه
آبرنگ و راپیدم خراب شده بودن که رفتم برا خودم خریدمشون که خیلییی زیاد هم بابتش ذوق کردم جوری که بابام میگفت:
ای بابااااا برات طلا هم میگرفتیم انقد ذوق می کردی؟:/
من:معلومه که...نه
از بدشانسیمم بگم بهتون،میرفتیم فروشگاه مواد غذایی،پامو گذاشتم تو فروشگاه برقا قطع شد و سیستما از کار افتادن.......و بدتر از همه کولرا هم از کار افتادن:((
مجبور شدیم نیم ساعت منتظر بشینیم تا برق اضطراری وصل بشه و خریدامونو بکنیم و بریم...در کل روز پر خرجی بود
پ.ن:حس پسره تو این عکسو براتون آرزو میکنم:-)^_^
نمیدونستم فکرم کدوم ورو تو زندگیم نشون میده اما هر چی بیشتر نگاه می کردم بیشتر تو فکرش غرق می شدم آخرش به زور خودمو از مردابی از کلماتی که حتی نمیدونستم چطور به زبون بیارمشون بیرون کشیدم،بهم میگفت تکراری ترین فکری که میکنی چیه؟
و من بهش گفتم:اینکه وقتی به ترک های دیواری نگا میکنم داستانشو میسازم و همیشه آخرش به یه زلزله ختم میشه
گفت بالاخره یروزی داستانا تموم میشن
گفتم اگه روزی آدمای روی زمین تموم بشن داستانا هم تموم میشن
سرشو تکون دادو باز رفت تو فکر،فکرای من میتونن کل 24 ساعت روزانمو مشغول خودشون کنن،فکر به اینکه چطور آینده ای در انتظارمه،فکر به اینکه تا کی میتونم خوب بمونم یا حتی فکر به اینکه قهوه با فکرای دیگم تو اون لحظه همخوانی بیشتری داره یا چایی
افکار نیمی از ما رو تشکیل میده انگار که ما روح باشیم و افکار درست مثل جسممون مارو در بر گرفته باشنو نتونیم هر وقت خواستیم زیپ جسممونو باز کنیم و بپریم بیرون،وقتی تو خیابون قدم میزنید معمولا به چی فکر میکنید؟
هوا چه خوبه،یا اینکه تو ذهنتون دنبال نزدیک ترین ایستگاه اتوبوس می گردید تا روی صندلی های فلزیش که تقریبا زنگ زدن بشینید و با تحمل بوی سرسام آور آهن خستگی در کنید،یا اگه آدم رمانتیکی بودید سعی دارید فکر کنید با معشوقتون دست در دست هم دارید قدم میزنید...
به جرئت میتونم بگم افکار بهترین و سرسام آور ترین اتفاقات زندگیم هستن
به نظرم قابلیت موندگار شدن با یه دست به قلم کرفتن رو داشته باشن...نه؟
من یاد گرفته ام از هر کسی که مرا بخاطر خودم نخواهد فاصله بگیرم ودور بشوم...چه دوست،چه رفیق،چه خواهر یا برادر و چه خانواده
من برای خودم ارزشی دارم و برای خودم ارزش قائلم
می دانید که رفیق زیاد است اما کم،رفیقی که تو را بخاطر شبی که شکست خورده و غصه دار شده بخواهد رفیق نیست،تو را بخاطر حرف هایت میخواهد...
یک نصیحت دوستانه:)
این خودتان هست که همیشه پیشتان میماند،خودتان هست که در غم ها اشک هایتان را پاک می کند و پایه برای دیوانه بازی هایتان است،خودتان هست که همیشه هست
خودتان را دوست داشته باشید،قدرش بدانید:)
نازش را بکشید😊😇
امروز روز نویسنده هاستتتت
نویسنده های عزیز
روزتون مبارک😍😍😍
دستتون طلا😉💜🌹
تاحالا شنیدید تو شهرای شمالی نروژ،شیش ماه شبه شیش ماه روز،فکرشو بکنید اگه آدم تنبلی باشید میتونید شیش ماه تموم بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشید بخوابید و اگه کسی ازتون پرسید چرا؟با قاطعیت تمام بگید
-چون شبه،تو شب هم باید خوابید!🤗
یا اگه آدم شب بیداری هستید مثل من...تصورش خیلییی قشنگه که شش ماه تموم بتونم رو سنگ فرش های نروژ قدم بزنم و تو شش ماه با تموم آدمای شب گرد مثل خودم معاشرت داشته باشم،اینکه بتونم شش ماه بی وقفه به ماهی که هر شب هلالش قوی تر میشه زل بزنم و شاید من،بتونم تو نروژ دست خدا رو بگیرم...ستاره هارو شش ماه بی وقفه داشته باشم و بتونم با خیالاتم ازشون آویزون باشم و تاب خوران با خودم بخونم:
تاب تاب تاب بازی خدا منو نندازی اگه منو بندازی...بغل خودت بندازی...!
به این فکر کنید که برای یه تصمیم بزرگ تو زندگیتون فقط یک شب فرصت داشته باشید...این شمایید که اگه تو نروژ باشید میتونید شش ماه فکر کنید و در نهایت بهترین تصمیمو بگیرید...
دارم به این فکر میکنم...قدم زدن تو نروژ چقدر میتونه لذت بخش باشه وقتی هر وقت که دلت هوای آسمونو کرد بتونی رو همون سنگ فرش ها که با ریسه های طلایی رنگ تزئین شدن،بدون اینکه کسی ازت علتی بخواد دراز بکشی و زل بزنی و غرق بشی تو عمق تاریکی شهر...
با خودت زمزمه کنی
-دیوانه تر از من خودمم...!
یروزی میرم نروژ حتی اگه فقط شیش ماه از عمرم باقی مونده باشه😊🌟