پنجشنبه ۱ فروردين ۹۸
رفتیم خونه ی داییم برا دید و بازدید،نوه ی داییم که پنج سالشه همچین موجبات رفاه و آسایش باران(برادرزادم که دو سالشه) فراهم میکنه که هممون کف کردیم😂😂😂اورده مداد رنگی هاشو داده به من،میگه وقتی باران جون بزرگ شد اینا رو بده بهش کادو از طرفم😂😂😂باباش هم میگه پسرم از الان به فکرش نباش و قیافه داداش من دیدنیهه😂😂
ملت از دو سالگی کادو مداد رنگی میگیرن بعد من با این ابهتم یه ماژیک وایت برد داشتم اونم دادم استاد ش.ل از بس رو تابلو توضیح نوشت تموم شد-_-