آنچه در محیط اطرافتان و در زندگیتان اتفاق میفتد چقد ذهن و قلبتان را خسته کرده؟ذهنتان چند ساله است؟
چقدر برای جوان ماندنش تلاش کردید؟
آنچه در محیط اطرافتان و در زندگیتان اتفاق میفتد چقد ذهن و قلبتان را خسته کرده؟ذهنتان چند ساله است؟
چقدر برای جوان ماندنش تلاش کردید؟
امروز ذهنم بین 70 تا 80 سالگی زندگیش گیر کرده...و آلزایمر امانش نمی دهد برای به یاد آوردن سنش...زندگی آنقدر کسالت بار و خسته کننده است که اگر برای ساعت ها به دیوار روبه رویم زل بزنم،کمتر حالم از دنیا و نفس کشیدن به هم میخورد...جوان تر که بودم همان موقعی که ذهنم طفلی بود که نهایت دنیایش یک شکلات ته جیب پدر بود،هیچوقت فکر همچین روزی را نمیکردم...روزایی که انقدر خسته بشوم که دست بکشم از زندگی... از جنگیدن ..از...
برای جوان موندن این ذهن،به اندازه عمرم منهای یک تلاش کردم...قبول دارم که این یک سال گذشته انقدر ذهنم خسته و پیر شده که دیگه نای تلاش کردن نداره... باید ببرمش بیمارستان..باید بستری شه...ذهنم دیگه طاقت اینهمه دردو نداره..!):