پنجشنبه ۲۰ دی ۹۷
بعد از دو سه ماه به معنای واقعییییی احساس خوشبختی و شادی کردمممم
با دوستای تئاتریم و استادم رفتیم بیرون
بی اندازه خوش گذشت
اولش رفتیم یه جایی شبیه کافه که رفیق استادمون بود و نفری یه گچ گرفتیم دستمون همه جا یادگاری نوشتیم😍تولد یکی از بچه ها بود کیک سفارش دادیم و جریانات تولد که پسرای جمع کلی رقصیدن😂😂بعدش استاد ما دخترارو سوار ماشین کرد رفتیم کلی تو شهر گشتیم اونم با صدای اهنگ بلنننندددد باورتون نمیشه اگه بگم هفت تا دختر به زور جا شده بودیم تو ماشین استاد😂تو پمپ بنزین که پیاده شدیم طرف چشاش گرد شده بود😂بعدم رفته بود از استاد پرسیده بود:خدایی چجور اینهمه رو تو ماشین جا کردی😂😂😂
خیلی خوش گذشت
خیلیییی
خدایا شکرت بخاطر حالی که الان دارم:)
دوست دارم خدا💜💜💛💛