سلاااام
روزتون خوش و پر انرژی😃
این روزا تو فضای مجازی یه سری موزیکای 8D پخش شده که خیلی باحالن،من یکی که حس میکنم خواننده داره رو مغزم راه میره هر از گاهی یه لگدی هم میپرونه؛-)الان که دارم یکیشو گوش میدم خواننده هی ازینور مغزم میره اونور مغزم اصن یه حالت داغانی;)
من این یه هفته رو کلا سلماس بودم(یه شهر اطراف ارومیه) خونه ی داییم و کلیییی خوش گذشت...خیلی زیاااد...روزا که کلا بیرون بودیم و شبا تا ساعت سه چهار صبح بیدار میموندیم و از شدت خنده دل درد میگرفتیم😂
دیروز صبح از سلماس برگشتم که به سمینار بازیگری استاد(😒) برسم و با کلی چاپلوسی اوکی رو ازش گرفتم که هفته ی بعد هم برم شمال😁خودشم نه با خانواده؛) با دوستای کانون پرورش فکری میریم اردو😎به قول خواهرم
-اردو های قبل از شما سو تفاهم بود!
حالا خوبی بدی دیدید از اینجانب عفو بفرمایید😅یهو دیدی اتوبوس رف ته دره😓
دیروز از سلماس با یه اتوبوس برگشتم که جز من و یه نفر دیگه همه مرد بودن😓ترسیده بودم وجدانا،همشونم عصبانی بودن😑رسیدم ارومیه!دو سه ساعت بعدش باید میرفتم پیش استاد ش.ل که راضیش کنم و سمینار رو هم برم،بعد سمینار دعوای شدیدی با داداشم کردم که تا دیر وقت شدیدا اعصابم خورد بود!و دقیقا بخاطر این جناب نشد کلاس زبان برم و لیست غیبتام پر شد،و این یعنی باید یه کاری کنم که برام کلاس جبرانی بزارن و غیبت اضافی نخورم!
به هر حال خوب بود،بد نبود
پ.ن:ببخشید من دیروز خیلی سرم شلوغ بود و امروز هم:(فقط میتونم وباتونو سین کنم و فقط اونایی که مطالبشون عکس داشت نطر گذاشتم:( سرم خلوت شه قول میدم بخونمتون:)