يكشنبه ۲۴ تیر ۹۷
اگه به من بود همین الان سرمو از پنجره ی ماشین بیرون میبردمو انقدر خلاف جهت باد نفس میکشیدم که خفه شم،انقدری که امروز بد بود،انقدری که امروز پر از اعصاب خوردی بود،صبح تا ظهر منتظر تماس استادم بودم تا تایم تمرینو بهم بگه،بیخیال که شدم دو دقیقه از گوشیم دور شدم برگشتم دیدم زنگ زده اونم دو بار،دیگه دلم میخواست سرمو بکوبم به میز:''(
روز دختر بود ولی مث روز مرگ بود
از صبح سر دردی که چهار روزه یقه مو گرفته و ول نمیکنه،
از دلخوشی هام فقط مونده
نگاه کردن به هلال قشنگ ماه که خودشو از شاخه های درختا جدا میکنه و تکه ابر های قسم خورده و وفا دار به دختری از جنس باد،همان هایی که نوازش صورتم را حتی در بارانی ترین حال و روزشان رها نکردند..
خدایا دوستت دارم💜💛