سلام،چند روزه یه سری حرف هارو میخوام بزنم اما نمیدونم چرا ذهنم رضایت نمیداد...ولی به هر طریقی بود رضایتشو گرفتم که حرفارو بزنم،هرچند اگه به ضرر خودم باشه
1.اول اینکه برا کنکوریای عزیزمون کلی دعا میکنم امیدوارم همشون به هر هدفی که دارن برسن،هدف داشتن در صورتی قشنگه که دست یافتنی باشه،نا امید نباشید
2.چند هفته پیش یک شخص ناشناسی یک سری کامنتایی گذاشت برا پستام که واقعا ناراحتم کرد،من اخلاق بدی که دارم اینه که نمیتونم این طور حرفا رو سریعا فراموش کنم،اون شب من این موضوعو با یکی از دوستان بیانی در میان گذاشتم فقط برا اینکه کمی از ناراحتیم کمتر شه،ولی بدونید...شاید کسی بدتر از من باشه و این حرفایی که میزنید نه تنها چند روز بلکه تا آخر عمرش همراهش بره و آزارش بده،خواهش میکنم که مواظب حرفایی که میزنید باشید.
3.یک ماهی میشه که چند نفر از بیانی ها باهم کلنجار میرن و یجورایی دعوا راه افتاده بینمون،من هیچ گونه طرفداری نمیکنم...ولی میخوام تو چند جمله بهتون بگم که بخشیدن و بیخیال شدنو خدا برا این مواقع آفریده...بعضی وقتا لازمه بی توجه باشید،برای خودتون و دیگران جنگ اعصاب ایجاد نکنید خواهش میکنم
4.من از نظر خودم یه وبلاگ کاملا صمیمی دارم،با کسایی که برام کامنت میزارن خیلی صمیمی و راحت حرف میزنم،حالشونو میپرسم...ولی دلیل بر این نیست که من کسیو دوست دارم یا عاشقشم:/ حیف واقعا دلم نمیخواد خشک برخورد کنم
پ.ن:مرسی که خوندید و از همه بابت بعضی سوء تفاهم هایی که ایجاد شدن عذر میخوام،ممنونم که هستین💜🌹