شنبه ۴ فروردين ۹۷
بیای سلماس پیش همه ی فامیلا
خونه به خونه بگردی و خاطرات رو مرور کنی
چند نفری بزنیم بیرون
صدای موزیکو بزاریم رو آخرش
با موزیک بخونیم و خیابونا رو بگردیم
جیغ و دادمون کل شهرو فرا بگیره
یا مثلا
چند نفری بریم سمت روستا و بین باغا بدویم و باهم آهنگ بخونیم
تهش صاحب باغ بیاد و
از روستا تا شهرو بدویم
بریم خونه ی قدیمی
بوی کاه گلو با تمام وجود استشمام کنیم و به یاد مادر بزرگم
به یاد روزهایی که همه تو اون خونه ی روستایی جمع میشدیم و بدون هیچ ادعایی رو فرش قرمز دستبافت مادر بزرگ مینشستیم و گپ میزدیم
به یاد چشم های خندان مادر بزرگم
اشک بریزیم
همدیگه رو ببینیم و با تموم وجود دوست داشته باشیم
هیچکسی همیشه نمیمونه
"دختری از جنس باد"