هعی2


از بعضیام دل شکستگیشون موند و نفهمیدن

من نوشتم بارون

روی دیوار سفید خونه مون 
من با رنگ سبز یه جاده کشیدم 
جاده ای پر از درخت و گل و یاس 
جاده ای پر از بهار و عطر یاس 
رنگ سبزم کم اومد 
باد اومد پاییز اومد 
روی جاده قشنگ 
ابر اومد بارون اومد

من نوشتم بارون 
من نوشتم بارون

روی دیوار سفید خونه مون 
من با رنگ آبی دریا کشیدم 
توی دریای قشنگ رو دیوار 
من با رنگ آبی قایق کشیدم 
رنگ آبیم کم اومد
موج اومد بارون اومد 
روی دریای قشنگ 
ابر اومد بارون اومد

من نوشتم بارون

من نوشتم بارون

Feel

-سخته؟

+چی؟

-اینکه نتونی گریه کنی

+شاید سخت باشه،ولی سخت تر از اون اینه که نتونی بخندی!


سرانجام؟!

گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سر انجام خوشیم

به خودتان بیایید

هیچ وضعی پایدار نیست

هیچ قانونی برای زندگی نیست

به خودتان بیایید

شما حق دارید برسید به انچه دوستش دارید

اولین ها😍

اولین کامنتهام به ترتیب از این اشخاص بودن

محمد جواد

کاکتوس هستم

منصوره

حوا

جناب قدح

مرسی بودیییین(و هستییین)

لطفا حتما بخونید

حقیقتا تا هفته ی قبل قصد داشتم تولد حسابی بگیرم برای وبلاگ جونم:)هرروزم حواسم بود که داره نزدیک میشه،قصد داشتم یه ویس بگیرم و تو اون همه حرفامو بزنم اما حواسم پرت شد و یه هفته از دستم در رف:)

تا دیشب که صبا(که همیشه حواسش هس)تولدو تبریک گفتو من هاج و واج موندم که تولد چی؟تولد کی؟-_- یهو یادم افتاااااد

قربون صبا که حواسش به همه چی هس:)

تو این یه سال خاطره های زیادی اینجا ثبت شدن،خاطره های زیادی متولد شدن،دوستای زیادی پیدا شدن،دوستیم با خیلیا با تولد وبلاگم یکساله شد😍

بعضی از دوستامم در طول همین یه سال از دست دادم و بخاطر اهمیت دادن به بعضی ها هم شدیدا پشیمونم

به هر حال

مرسی بودین:)

مرسی خوندین:)

مرسی جزئی از امید دختری از جنس باد بودید:)

دوستون دارم...

نقطه،نه سر خط

تولد تولد تولدم مبارک

تولد وبم مبارک:)

یه سال شد که بعضی هاتونو میشناسم

خوشحالم پیشتون بودم💛

دو کلام حرف از دلتنگی

تو این پست برای کسی که دلتنگشید یه نامه کوتاه بنویسید و آخر کامنت یه اسم مستعار براش انتخاب کنید

مثلا:برای ف.ق

:)

ماجراهای منو کمک

هفته پیش استاد ش.ل منو فاطی رو صدا زد که بریم به شاگردای مقدماتیش کمک کنیم و آمادشون کنیم برا اجراشون من طبق معمول سر ساعت اونجا بودم و بقیه دیر کردن،منم سوییشرت تنم بودو کلاهشو کشیده بودم رو سرم،با یه استایل پسرونه نشسته بودم رو صندلی و سرم پایین بود،جوری که کلا صورتم مشخص نمیشد(کلاه سوییشرتم نمیذاشت)یکی از بچه های کلاس مقدماتی اومد تو با فاطی سلام علیک کرد نشست بعد من چون سرم تو نمایشنامه بود با تاخیر سرمو بلند کردم گفتم سلام...بیچاره یهو از جا پرید گف عه تو دختری😂😂😂😂منو میگی؟جامه میدریدم و فاطی غش غش میخندید،بلافاصله بعد این اتفاق پسره گوشیشو در اورد زل زد به من رنگ زد به یکی گف:میشه آنلاین شی به کمکت نیاز دارم-________-

خدایااااا

به نظرتون چه کمکی میخواد که اونجور به من زل زده بود-_-

در ضمن،بعد اون اسمشو گذاشتیم کمک😂هر کاری دارم میگم کمممک برو فلان کارو کن،کمممک اونجوری نخون،اصن نگم براتون😝

درباره من
خاطره ها گریه سازند
من دختری از جنس باد میدوم
مابین ثانیه ها و دقیقه ها
لبخند را رها نمیکنم
چون زندگیم را می سازد...
اما میسازم
فردایم را از جنس شادی
بهتر از قبل
زیبا تر از قبل...
Designed By Erfan Powered by Bayan